از شعارهای «نخنما» تا سکوتی معنادار
اسماعیل منصوری لاریجانی، چهرهای برجسته در حیطه فلسفه اسلامی، عرفان پژوهی و مطالعات دفاع مقدس، در گفتگو با خبرنگار بلاغ، به واکاوی ریشهها و نمودهای عینی رویکرد دوگانه و متناقضِ نظامهای لیبرال دموکراسی غربی، بهویژه در پروندههای حقوق بشری پرداخت.
وی با تشریح مصادیق بارز این دورویی، افکار عمومی جهان را به تماشای صحنهای فراخواند که در آن، شعارهای فریبنده حقوق بشری غرب، یکی پس از دیگری رنگ میبازد و تنها ماهیت ابزاری و سیاسی آن عیان میشود.
این پژوهشگر ارشد حوزۀ معارف اسلامی با اشاره به سابقۀ تاریخی گفتمان حقوق بشر در غرب، خاطرنشان کرد که این مفهوم در عمل، از آرمانهای نخستین خود فاصله گرفته و به ابزاری کارآمد در دست سیاستمداران برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک و اعمال فشار بر کشورهای مستقل و انقلابی تبدیل شده است.
لاریجانی تصریح کرد: همۀ ناظران بینالمللی منصف بهخوبی شاهد هستند که شعارهای حقوق بشری که از سوی نظامهای لیبرال دموکراسی، بهویژه کانونهای قدرت در اروپا و ایالات متحده آمریکا سر داده میشود، به پدیدهای کاملاً «نخنما» و فاقد اعتبار بدل گشته است. این شعارها دیگر نه برخاسته از دغدغهای اصیل برای انسانیت که تنها مصرف تبلیغاتی داشته و پوششی برای پیگیری اهداف سیاسی و هژمونی خواهان آنان است.

فریاد برآوردن برایی و سکوت در مقابلی
وی نمونه بارز این پارادوکس و دوگانگی فاحش را، موضعگیری غرب در قبال مسئله «زن، زندگی، آزادی» عنوان کرد و به تحلیل یکی از جنجالیترین این تقابلها پرداخت و افزود: نظامهای غربی به بهانه دفاع از حقوق زنان، بزرگترین و گستردهترین کارزار تبلیغاتی و رسانهای را علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند و از هیچ اقدامی برای تخریب چهرۀ ایران دریغ نورزیدند.
این پژوهشگر ادامه داد: اما در مقابل، سکوتی مرگبار و معنادار را در قبال زندانیشدن خانم مهدیه اسفندیاری در کشور فرانسه به مدت یک سال و نیم پیشه کردهاند. این سکوت، گویاترین سخن در مورد انگیزههای واقعی آنان است.
مرگ فرضی فمینیسم غربی در میدان عمل
مدیر مؤسسه حکمت علوی با تأکید بر این سکوت مشکوک، به واکنش محافل بهاصطلاح فمینیستی و حقوق بشری غرب اشاره کرد و گفت: گویا محافل حقوق بشری، نهادهای مدعی حمایت از حقوق زنان و جنبش فمینیستی در غرب، در چنین مواردی عملاً به کام مرگ فرورفتهاند.
لاریجانی خاطرنشان کرد: این سکوت انتخابی، بهوضوح نشان میدهد که دفاع آنان از زنان، نه دفاعی جهانشمول، بلکه تنها در راستای اهداف سیاسی و زمانی ارزشمند است که بتواند علیه دشمنان ترسیمشده غرب به کار آید. افکار عمومی جهان این حقیقت را به خوبی میبیند و به همین دلیل، هیچ اعتبار و بهایی برای تبلیغات پرهیاهو و پوچ آنان قائل نیست.
وی با تجلیل از هوشمندی، آگاهی و بصیرت کمنظیر ملت ایران، به رویدادهای داخلی اشاره کرد و گفت: خوشبختانه ملت بزرگ ایران با بینشی عمیق، این تناقضگوییها و دوگانگیهای رفتاری غرب را بهخوبی رصد کرده و میفهمند. علیرغم حجم عظیم و بیسابقۀ تبلیغات و جنگ روانی که امسال برای سالگرد خانم مهسا امینی به راه افتاد، ملت ایران با حضور آگاهانه خود در صحنه و عدم همراهی با سناریوهای ازپیشطراحیشده، به جهانیان نشان داد که نهتنها فریب این شعارهای نخنما را نمیخورند، بلکه به پشت پردهٔ این دسیسهها و شیطنتها کاملاً واقف هستند.
این پژوهشگر ارشد حوزۀ معارف اسلامی در پایان یادآور شد: این هوشیاری بزرگترین سد در برابر جنگ نرم دشمنان است، این آگاهی و بصیرت مردمی که ریشه در عمق فرهنگ دینی و انقلابی این مرزوبوم دارد، توطئههای تبلیغاتی دشمن را یکی پس از دیگری خنثی و بیاثر خواهد کرد و دشمنان را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام خواهد گذاشت.
سکوت نهادهای بینالمللی در برابر نقض آزادی بیان در فرانسه
مجتبی حسینی آملی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی بلاغ، با اشاره به بازداشت «مهدیه اسفندیاری» در فرانسه به جرم دفاع از مردم غزه، این اقدام را نه یک اتفاق، بلکه نماد بارز ریاکاری غرب و آزمونی برای ادعاهای پوشالی آن در زمینه حقوق بشر و آزادی بیان دانست.
وی اظهار داشت: داستان، همیشه و در هر صحنه، تکرار مکرراتی است که از فرط تکرار، بهمثابه طنزی تلخ و گزنده در صحنهٔ مناسبات بینالمللی جلوه میکند. غرب با صدایی رسا و پرطمطراق شعارهایی انساندوستانه سر میدهد، اما در عرصهٔ عمل و واقعیت، کوچکترین اثری از پایبندی به آن اصول بلندمرتبه دیده نمیشود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: این نمایش ناهمگون، این بار در کشور فرانسه به روی صحنه رفته است؛ همان دولتی که چند وقت پیش، با چهرهای اندوهگین و مویههایی حاکی از همدردی، بر فراز منبر حقوق بشر نشست و برای «مهسا امینی» مرثیهسرایی کرد و داعیهدار دفاع از حقوق زنان شد.
حسینی آملی افزود: امروز، نقاب از چهره هیستری و نیک این دستگاه فروافتاده است. همان دستگاه قضایی و امنیتی که خود را میراثدار انقلابی با شعار «آزادی، برابری، برادری» میداند، اینک «مهدیه اسفندیاری» را تنها به جرم ابراز عقیده و همبستگی انسانی با مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین، در پشت میلههای سرد و تاریک زندان افکنده است.
وی خاطرنشان کرد: این اقدام نه یک اشتباه قضایی، که پردهبرداری عمدی از یک حقیقت شرمآور و ریشهدار است: شعار فریبنده «زن، زندگی، آزادی» در گفتمان مسلط غربی، چیزی جز ابزاری برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک و هیمنهطلبیهای امپریالیستی نیست.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: برای نظامهای غربی، حمایت از زنان مشروط است؛ آنان تنها از زنانی حمایت میکنند که ابزار منافع و مقاصد سیاسی آنان باشند و در مسیر از پیش تعریفشده آنان گام بردارند. هر صدای مخالف و حقطلبی که مغایر با منافع استعماری آنان باشد، بیدرنگ و با شدیدترین وجه ممکن، سرکوب و خاموش میشود. پرونده سیاه و خونین غرب در اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، از کشتارها و تجاوزهای سازمانیافته در جنگهای بالکان تا حمایت بیقیدوشرط از متجاوزان امروز در غزه، خود گواهی انکارناپذیر بر این مدعاست.
حسینی آملی با اشاره به سکوت معنادار و همدستانه نهادهای بینالمللی مدعی حقوق بشر، از جمله عفو بینالملل و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد، خاطرنشان کرد: این سکوت در قبال بازداشت غیرقانونی و نقض فاحش آزادیهای اساسی، برگی دیگر از پرونده سیاسیکاری و جانبدارانه نان را ورق میزند. گویی حقوق بشر در نگاه کوتهفکرانه این نهادها، مفهومی انتزاعی و انحصاری است که تنها برای برخی کشورهای خاص تعریف شده و برای غرب و متحدانش، همواره استثنا و چشمپوشی قائل میشوند.
وی در پایان تأکید کرد: آزادی فوری و بدون قیدوشرط مهدیه اسفندیاری، فراتر از یک درخواست حقوقی، به یک مطالبه بشری والا و آزمونی جدی برای وجدان به خوابرفته جهانی تبدیل شده است. اینجا دیگر مسئله تنها آزادی یک زن نیست؛ اینجا فریادی است بلند برای افشای ریاکاری و دورویی نظامی که ادعای داعیهداری آزادی و حقوق بشر را دارد، اما کوچکترین تحملی برای شنیدن صداهای حقطلبانه و راستین ندارد. تاریخ بیتردید و با قضاوتی عادلانه، این دوگانگی شرمآور استانداردها و معیارهای متغیر را به ثبت خواهد رساند و این رفتارهای شیءواره را در برابر دادگاه وجدان بشریت قرار خواهد داد.
به گزارش بلاغ؛ در نهایت، بازداشت مهدیه اسفندیاری نهتنها یک پرونده شخصی، بلکه آزمونی برای ادعاهای پرطمطراق غرب در زمینه حقوق بشر و آزادی بیان است. این ماجرا بار دیگر نشان داد که شعارهای «زن، زندگی، آزادی» در گفتمان غربی، بیش از آنکه ریشه در حقیقت و دغدغهای انسانی داشته باشد، ابزاری سیاسی برای فشار بر ملتها و کشورهایی است که در برابر هژمونی غرب ایستادگی میکنند.
سکوت نهادهای بینالمللی و فمینیستی نیز این تناقض آشکار را برجستهتر ساخته است. اکنون افکار عمومی جهان با نگاهی دقیقتر، این دوگانگی را میبیند و بیتردید تاریخ، چنین ریاکاری و معیارهای متغیر را در محکمه وجدان بشریت ثبت خواهد کرد.
گزارش: مجید ناییجی
انتهای خبر/