خداوند به مکه قسم میخورد، شهری که محل رسالت پیامبر اعظم (ص) و محل سکونت دو چهره بزرگ تاریخ، ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) است. سپس به واقعیتی آشکار اما فراموششده اشاره میکند؛ رنج کشیدن در سرشت انسان قرار دارد. هیچ تعالی و رشدی بدون عبور از سختی، بدون «اقتِحامِ العَقَبَة» ممکن نیست.
در آیات میانی سوره، خداوند از نوعی ناسپاسی و شتابزدگی سخن میگوید؛ انسان به دنبال نتیجه سریع، دستاورد فوری و بیدردسر است. اما قرآن مسیر دیگری را پیشنهاد میدهد؛ راه رسیدن به قلّهها، گذر از «عقبه» است: راهی دشوار و صعبالعبور که بدون ایثار و گذشت و بدون همدلی و همیاری ممکن نیست «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ»
در این آیه، نهتنها از نرفتن در این مسیر سخت گلایه میشود، بلکه اهمیت و عظمت آن نیز گوشزد میگردد. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مینویسد «عقبة» راهی کوهستانی و سخت است که تنها با شجاعت و اقتحام میتوان از آن عبور کرد. «اقتحام» به معنای ورود ناگهانی، با شدت و با وجود موانع است؛ یعنی صرفاً قصد و نیت کافی نیست، باید با تمام وجود وارد میدان شد.
در ادامه، قرآن مصادیقی عینی از این «اقتحام» را معرفی میکند «فَكُّ رَقَبَةٍ * أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ * يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» آزاد کردن انسانهای دربند، اطعام گرسنگان در روز قحطی، رسیدگی به یتیمان و کمک به خاکنشینان؛ اینها نمودهایی از احسان اجتماعیاند که فرد مؤمن را از درّههای خودخواهی به قلههای فداکاری میرسانند.
نکته مهم آن است که این آموزهها نهتنها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی، ملی و حتی تمدنی قابل تحلیلاند. امت اسلامی، بهمثابه یک موجود زنده و آگاه، باید این مسیر دشوار را طی کند. گاهی احسان، تنها در کمکهای فردی و پراکنده خلاصه میشود؛ اما گاه یک ملت، یک امت یا یک دولت، آگاهانه و هدفمند، تمام ظرفیت خود را در راه این احسان الهی بسیج میکند. و امروز، غزه صحنه چنین امتحانی است.
غزه؛ تجلی عینی «یوم ذی مسغبة» در عصر ما
امروز غزه مصداق روشن همان روز «مسغبة» است؛ روزی که گرسنگی در تمام ابعاد زندگی سایه انداخته و مردمان آن، در محاصرهای بیسابقه، با گرسنگی، بیخانمانی، بیپناهی و یتیمی دست و پنجه نرم میکنند. محاصره اقتصادی و نظامی غزه، نوار باریکی از سرزمین فلسطین را به میدان گرسنگی جمعی و شکنجه جسم و روح انسانها بدل کرده است.
در چنین شرایطی، فریضهای قرآنی فراروی ماست «فَكُّ رَقَبَةٍ» یعنی تلاش برای آزادی انسانهای دربند، اسیران جنگی، زنان و کودکانی که در قفس تحریم، حملات هوایی و دیوارهای بتنی گرفتارند. «إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ» یعنی ارسال غذا، دارو، کمکهای فوری و تلاش شبانهروزی برای رفع گرسنگی از کودکان و مادرانی که از حداقلهای زندگی محروم شدهاند.
«يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ» یعنی نگریستن به کودکان بیسرپرست غزه نه بهعنوان غریبههایی دور، بلکه همچون فرزندان خود، و به دوش کشیدن درد آنها با مسئولیتی خانوادگی و ایمانی. «مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» یعنی برخاستن برای کمک به مردمان خاکنشین، آنها که حتی جایی برای خواب ندارند، آنها که خانههایشان ویران شده و هنوز زیر آوار، مظلومانه فریاد میزنند. این آیات ما را فرامیخوانند به یک اقدام جدی؛ به یک حرکت جمعی، و نه فقط احساس همدردی خاموش.
تکلیف امروز؛ عبور از عقبه تاریخی امت اسلامی
اگر امروز امت اسلامی بخواهد از تاریکی، ظلم، استبداد و اشغال عبور کند و گامی بهسوی ظهور عدالت جهانی و تمدن نهایی اسلامی بردارد، باید این گردنه سخت را با عزم و آگاهی پشت سر بگذارد. این گردنه، غزه است. این گردنه، مردمانیاند که صدای مظلومیتشان، در میان هیاهوی رسانهها گم شده، اما هنوز نگاهشان به سمت امت اسلامی است؛ به سمت قلبهایی که بیدارند.
شاید اقدامات امروز نتیجهای فوری نداشته باشد؛ شاید حمایتهای مالی، معنوی و رسانهای در کوتاهمدت نتواند محاصره را بشکند یا جلوی موشکها را بگیرد. اما آنچه اهمیت دارد، نفس اقدام است؛ همان «اقتحام» مقدس.
وعده الهی؛ پس از عُسر، یُسر است
قرآن وعده میدهد؛ پس از «عُسر» – تنگنا و سختی – گشایش و «یُسر» خواهد آمد. و این قاعده، نهتنها برای افراد، بلکه برای امتها و جوامع نیز صادق است. اگر امت اسلامی از این آزمون تاریخی سرافراز بیرون آید، شاید فردای روشن نزدیکتر از آن باشد که تصور میکنیم.
مردم غزه، امروز در صف اول جهاد و مقاومتاند. آنها با دستان خالی، اما با قلبهایی آکنده از ایمان، مقابل ماشین کشتار ایستادهاند. اما آنها تنها نباید بمانند. این گردنه را باید با هم، با همت جمعی و با «احسان اجتماعی» عبور کرد.
بیتردید، تلاش برای نجات غزه، بخشی از آمادگی برای ظهور منجی موعود است؛ همان موعودی که وعدهاش را همه ادیان دادهاند و در قلب مؤمنان، امید به آمدنش زنده است.
یادداشت: احمدرضا عابدی فعال رسانهای